داستان عجیب عمارت سلطان
![](/api/UploadedImages/?set=GalleryImages&name=5252.webp)
پس از مدتی که این فرد در این عمارت اقامت داشت، همسایهها به وی مشکوک شدند. علاوه بر اینکه وی چند زن و تعدادی زیادی فرزند داشت، مهمانیهای عجیبی در عمارت برگزار میکرد و همین موضوع بر شک همسایهها بیش از پیش افزود. گویا در این مهمانیها به طرز وحشتناکی مواد مخدر مصرف میشده است و به ادعای بسیاری از همسایهها سلطان همسران و فرزندانش را شبانه مورد شکنجه قرار میداده است.
![](/api/UploadedImages/?set=GalleryImages&name=828.webp)
اما قسمت ترسناک داستان این جا است که یک روز صبح یکی از همسایهها متوجه رد خونی در کنار در ورودی این عمارت شد و این موضوع را به پلیس هم نیز اطلاع داد. زمانی که پلیس وارد خانه شد با دست و پای بریده شده و غرق در خون مواجه شد و در ادامه جستجوهایش به بدن زیر خاک دفن شده سلطان رسید که تنها دست وی از خاک بیرون مانده بود!
مردم این محله ادعا دارند که هنوز صدای فریاد سلطان و برخی دیگر از اعضای خانه در سراسر این عمارت شنیده میشود، این عمارت در حال حاضر یکی از جاذبههای ترسناک دنیا محسوب میشود.